مردم در مترو چه چیز هایی جا می گذارند؟
به گزارش مجله حیات، ماه به ماه که فهرست اشیای گمشده مترو را دنبال کنید، هر قدر که بالا و پایین بروید، بازهم هیچ جسم فیزیکی را پیدا نمی کنید که قادر به رقابت با کارت ملی و شناسنامه در گم شدن باشد.
به گزارش خبرنگاران، اصولا کارت را مثل کلید برای گم شدن ساخته اند؛ کارت ها همه جا برای گم شدن باهم در رقابت هستند و زیرزمین هم. کارت سوخت، گواهینامه و کارت خودرو، هر سه کنار هم خوابیده در کیف جیبی، در فرصت مناسب خودشان را به گم شدن می زنند و درست در بدترین زمان ممکن، کاری می کنند خودروی شخصی زمین گیر شود. آن ها - کارت سوخت، کارت خودرو و گواهینامه رانندگی - به همراه کیف جیبی، پس از کارت ملی و شناسنامه در رده دوم اشیای گمشده در زیرزمین تهران قرار دارند.
موبایل، کیف، ساعت، طلا، جزوه، کتاب، عینک... وجه نقد، کوله پشتی و هدفون قبول، کفش؟! چرا این همه کفش در مترو جا می ماند؟ خریده اند، در راستا یادشان رفته از کنار دست یا زیر پای شان بردارند یا پای شان نبوده و یادشان رفته با خودشان ببرند؟ شاید هم کفش نو به پا کرده باشند و آن جفت قدیمی را همانجا در زیرزمین به حال خودشان رها کرده اند، ولی مگر می شود؟ مگر می شود آدم کپسول آتش نشانی جایی جا بگذارد؟ یا چرخ دنده؟ پلاک خودرو؟ گرچه گاهی ماجرا از آن ور هم برای مان عجیب می شود؛ نخ دندان حتی اگر در کشوی اول کابینت آشپزخانه هم خودش را به گم شدن بزند، کسی حال ندارد یک کابینت آن ورتر هم دنبالش بشود، چه برسد که ساعت هفت ونیم صبح شماره 999 دو صفر 171 الی 2 را بگیرد و بگوید:... الو، می خواستم بپرسم شما امروز یک نخ دندان پیدا نکرده اید؟
عصا یک چیزی، ولی چتر دیگر چه می گوید که فهرست گمشده های مترو در هر ماهی را نگاه می کنی، آن هم هست. از پاییز تا شب های برفی و ... عینک، ساعت، قفل پدال، چتر... لوازم آرایش، بدلیجات، روغن کنجد، چتر... لوازم یدکی خودرو، پاوربانک، دستگاه کارتخوان، چتر... لنت ترمز، چراغ قوه، جوراب، چتر... چتر، چتر، چتر. در گزارش های ماهانه مترو از اشیای گمشده، هیچ فهرستی وجود ندارد که در آن پای یک چتر در میان نباشد. حالا که به فصل باران رسیده ایم و اینطور که از سوز هوا برمی آید، همین روزهاست که برف هم ببارد، با این حال، مرور اشیای گمشده در سایت مترو (metro.tehran.ir) نشان می دهد که هیچ ماهی نیست که در آن چتری گم نشده باشد، حتی اگر ماه ها از عبور آخرین تکه ابر از آسمان شهر گذشته باشد و مثلا در نیمه مرداد، آفتاب در هر قدم به آدم پس گردنی های سوزناک بزند.
منبع: همشهری آنلاین
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان