چرا Severance عمیق ترین سریال سال 2022 است؟
به گزارش مجله حیات، جداسازی (Severance) داستان مجذوب کننده و بازی های درخشانی دارد؛ اما علاوه بر این ها، این سریال به لحاظ پرسش ها و مضامینش، عمیق ترین و فلسفی ترین سریال سال جاری نیز بوده است.
خبرنگاران | فصل اول سریال جداسازی در اوایل سال 2022 (اسفند و فروردین) پخش شد. این سریال علاوه بر اینکه به لحاظ جاذبه و کشش داستان، بازی های درخشان و جلوۀ بصری سورئالش یکی از برترین های سال جاری بوده است، از لحاظ مضمونش نیز می تواند عمیق ترین و فلسفی ترین سریال سال به حساب بیاید. سریال های علمی تخیلی نه سال جاری و نه در سال های قبل کم نبوده اند، اما جداسازی یک چیز کاملا متفاوت و برجسته است.
به گزارش خبرنگاران ؛ داستان این سریال دربارۀ کارمندان یک شرکت است؛ شرکتی که معلوم نیست دقیقا فعالیتش چیست و خود کارمندان هم دقیقا نمی دانند که دارند در آن جا چه کاری انجام می دهند. اما این نکتۀ اصلی نیست. نکتۀ اصلی این است که کارمندان این شرکت قبل از استخدام در آن جا اجازه داده اند که یک عمل جراحی خاص روی مغز آن ها انجام گردد؛ عملی که حافظۀ آن ها را به دو بخش کاملا مجزا تقسیم نموده است.
این جداسازی به قدری قاطع و کامل است که باعث می گردد زندگی هر کدام از این آدم ها به دو بخش مجزا تبدیل گردد: زندگی درون اداره و زندگی بیرون از آن جا. هر کدام از آن ها وقتی وارد شرکت می گردد بخش حافظۀ شرکتی اش فعال می گردد و وقتی از در شرکت بیرون می رود بخش دیگر حافظه اش به کار می افتد. در نتیجه: هیچکدام از کارمندان وقتی داخل شرکت است نمی داند که در بیرون از آنجا چه جور زندگی ای دارد و وقتی در خانه است نمی داند که در شرکت چه کار می نماید.
آن ها وقتی در خانه هستند، همکاران و صمیمی ترین دوستان داخل شرکت را حتی اگر از نزدیک ببینند نمی شناسند و بالعکس، وقتی در شرکت هستند، اعضای خانواده شان را هم به یاد نمی آورند؛ حتی نمی دانند که خانواده ای دارند یا نه؛ و بالاتر از این، آن ها اصلا خود دیگرشان را نمی شناسند. اما اهمیت فلسفی این داستان در کجاست؟
پرسش های فلسفی
این سریال سرشار از پرسش های عمیقی است که ما با غرق شدن در داستان، خودمان آن ها را از خودمان می پرسیم. کاری که سریال می نماید این است که ما را وارد فضایی بسیار تامل برانگیز می نماید و وادارمان می نماید که درگیر این پرسش های فلسفی شویم: چه اتفاقی می افتد اگر ما دو حافظۀ جداگانه داشته باشیم؟ آیا این ما را تبدیل به دو آدم متفاوت می نماید که در یک بدن زندگی می نمایند؟ یا چیزی عمیق تر از حافظه و خاطرات در ما وجود دارد که باعث می گردد ما حتی با داشتن دو حافظه همچنان همان آدم باشیم؟ آیا پاک شدن خاطرات ما می تواند عقاید و احساسات ما را نیز عوض کند؟ آیا آدمی با دو حافظه ممکن است همزمان عاشق دو شخص مجزا باشد؟
به یک تعبیر می گردد گفت این سریال مثل پرسشی دربارۀ هویت شخصی است؛ دربارۀ اینکه ما واقعا چه کسی یا چه چیزی هستیم؟ آیا من بدن خودم هستم؟ آیا حافظه و خاطرات من است که من را می سازد؟ یا من چیز دیگری هستم؟
پرسش های اجتماعی
اما جداسازی فقط دربارۀ هویت شخصی نیست؛ این سریال نگاهی عمیق به زندگی اجتماعی نیز هست. کارمند بودن در یک نظامِ صرفا مبتنی بر سود و ثروت چگونه می تواند ما را به ماشین هایی بی اراده تبدیل کند؟ آیا ممکن است ما در چرخۀ زندگی کارمندی از ماهیت و تاثیر دقیق آن کاری که داریم انجام می دهیم بی خبر باشیم؟ کارمندان شرکت لومن می دانند که دارند یک چیز هایی را روی صفحۀ کامپیوتر حذف می نمایند، اما خودشان نمی دانند که این واقعا چه معنا و اثری در دنیای بیرون دارد. آیا آدم هایی که در شرکت ها و یا حتی در نظام های سیاسی مختلف کار می نمایند، خودشان واقعا می دانند که دارند چه اثری روی دنیا بیرونی می گذارند؟ جداسازی به این ترتیب پرسشی دربارۀ سرکوب و سلطۀ نظام های سیاسی و مالی هم می تواند باشد.
مضمون الهیاتی
بیرون آمدن از این دوگانگی و سرکوبی که کارمندان دچارش هستند چگونه ممکن است؟ در سریال جداسازی این اتفاق به وسیله مطالعۀ یک کتاب که از بیرون شرکت به داخل آمده اتفاق می افتد. علاوه بر این، یک نفر که قبلا در شرکت کار می نموده و حالا از آنجا فرار نموده است، می تواند سرنخ دیگری برای نجات و رستگاری باشد. ماجرای کتاب را می توان چیزی شبیه به تاثیر یک کتاب مقدس در یافتن خویشتن حقیقی تفسیر کرد. ماجرای شخص گریخته از شرکت هم تا حدی یادآور تمثیل افلاطونی غار است؛ فقط کسی که از غار سایه ها گریخته باشد و خورشید حقیقت را مشاهده نموده باشد می تواند دیگران را به بیرون رفتن از این غار راهنمایی کند.
نمی خواهیم بگوییم که سازندگان سریال عمدا می خواسته اند اشاره های الهیاتی یا عرفانی در سریال بگنجانند؛ اما به هر حال این سریال به خاطر ساختار منسجم و داستان عمیقی که دارد، فضایی را فراهم می نماید که می توان انواع مختلفی از تفسیر ها و استنباط ها را از آن داشت. هر اثر هنری درخشانی می تواند این ویژگی را داشته باشد و سریال جداسازی هم چیزی از این جنس است؛ سریالی فراتر از یک تفریح صرف.
منبع: فرادید